مدل grow در کوچینگ (coaching) این فرصت و شاید بهتر باشد بگوییم این مهارت را به شما میدهد تا تبدیل به یک رهبر تاثیرگذار و موفق شوید. به عنوان یک مدیر باید بتوانید تیم خود را برای رسیدن به بهترین نتیجه هدایت کنید. افراد زیادی شانس حضور در کلاسهای کوچینگ (مربیگری) را دارند و میتوانند آموزش رسمی ببینند. با این حال بسیاری دیگر باید خودشان برای آموزش همت کنند. این مقاله از محتوان برای آن رهبرانی است که میخواهند به توانایی خود اعتماد کنند و با تکنیکهای مدیریتی موثر مانند مدل کوچینگ grow به یک رهبر بزرگ و البته موثر تبدیل شوند.
هدفگذاری؛ اولین فاکتور مدل grow در کوچینگ
هدف (Goal)، اولین و مهمترین فاکتور مدل grow در کوچینگ است. قبل از شروع جلسات کوچینگ باید ذهن خود را در مورد آنچه که میخواهید به آن برسید، شفاف کنید. باید بدانید کجا هستید و برای رسیدن به نتیجه مطلوب در چه مسیری باید قرار بگیرید. هدفگذاری باعث میشود تا برای حرکت به جلو، تمرکز داشته باشید و کمتر خطا کنید. مثلا اگر قصد مدیریت محتوا را دارید، باید بدانید جامعه هدف چیست؟ چه مشکلاتی دارد؟ شما چگونه میتوانید راهحلی موثر ارائه دهید؟ برای اینکه بتوانید تکلیفتان را با خود روشن کنید، باید smart باشید. خب، smart یعنی چه؟
- هدف باید شفاف و مشخص باشد (Specific).
- باید بتوانید آن را اندازهگیری کنید (Measurable).
- هدف باید دستیافتنی باشد (Achievable).
- هدف باید مرتبط با کسب و کارتان باشد (Relevant).
- یک بازه زمانی معقول در نظر بگیرید (Time).

حالا فرض کنید به آنچه که میخواهید برسید، رسیدهاید:
- چه احساسی دارید؟
- جایگاهی که در آن قرار دارید، چه شکلی است؟ یعنی وضعیتتان چگونه است؟
- مردم و یا شاید بهتر باشد بگوییم مخاطبانتان در مورد شما چه میگویند؟
- در ۵ سال آینده یا ۶ ماه آینده و یا اصلا در یکسال آینده چه دستاوردی خواهید داشت؟
- لطفا با چند کلمه هدف خود را بیان کنید؟
- بیشترین تمرکز را روی چه بخشی از کار داشتهاید؟
- چقدر زمان برای رسیدن به این نقطه گذاشتهاید؟
واقعبینی؛ دومین فاکتور مدل grow در کوچینگ
واقعبینی (Reality)، دومین فاکتور مهم مدل grow در کوچینگ است. به عنوان رهبر و مدیر وضعیت واقعی تیم خود را بررسی کنید. از اعضای تیم بخواهید که شرح درستی از وضعیت خود ارائه دهند. میدانید مشکل بسیاری از ما چیست؟ وقتی با مشکلی مواجه میشویم، سعی میکنیم بدون در نظر گرفتن نقطه شروع، آن را حل کنیم. این عادت بد سبب میشود تا بسیاری از اطلاعاتی که برای حل مشکل به آن نیاز داریم را از دست بدهیم. برای اینکه بتوانید در جلسات کوچینگ (مربیگری)، اصل واقعبینی را پیاده کنید، به دنبال پاسخ پرسشهای زیر باشید:
- چه اتفاقی در حال جریان است؟
- الان چه چیزی را میدانید که قبلا نمیدانستید؟
- چه چیزی، چه کسی و چه زمانی در بروز مشکل نقش دارند؟
- مشکل هر چند وقت یکبار ایجاد میشود؟
- تاثیر این مشکل بر کار گروهی چیست؟
- برای رسیدن به هدف چه منابعی دارید؟

گزینه و فرصتها (Options)؛ سومین فاکتور مدل grow در کوچینگ
این مرحله از مدل grow در کوچینگ، به شما کمک میکند تا روی گزینهها، اقدامات و استراتژیهای جایگزین تمرکز داشته باشید؛ در واقع احتمالات را برای شما مشخص میکند. تا اینجا میدانید که هدفتان چیست، چقدر زمان میخواهید تا به آن برسید، چه منابعی دارید و با چه مشکلاتی درگیر هستید. حالا زمان آن است که به دنبال ایده و راهحلهایی برای رفع مشکل و حرکت به سمت جلو باشید. در این مرحله سعی کنید پاسخ این سوالات را بدانید:
- برای رسیدن به هدفتان چه گزینههای متفاوتی در اختیار دارید؟
- چه کارهای دیگری میتوانید انجام دهید؟
- مزایا و معایب گزینههای شما چیست؟
در این مرحله سعی کنید از ایدههای اعضای تیم استفاده کنید؛ اصلا اجازه دهید اول آنها گزینههای خود را ارائه دهند. سعی کنید با پرسشهای مناسب، نقاط قوت و ضعف ایدهها را مشخص کنید. نکته کلیدی این است که بتوانید افکار محدودکننده را کنترل و شناسایی کنید. مثلا ممکن است در جلسات گروهی خود با این جمله مواجه شوید «این کار به هزینه و زمان زیادی نیاز دارد که از عهده ما خارج است». در این چنین شرایطی باید بپرسید اگر زمان و هزینه کافی در اختیار داشتید، چه میکردید؟ حالا که میدانید هدف مطلوب چیست، باید به دنبال این باشید که از چه راهی میتوان به هدف نزدیک شد.
اراده (Will)؛ آخرین حلقه مدل grow در کوچینگ
در این مرحله از مدل grow در کوچینگ، وقت آن است که اقدامی انجام دهید. یعنی اگر یکی از اعضای تیم از شما به عنوان رهبر و مدیر سوال کرد که «در مورد این موضوع چه تصمیم گرفتهاید و چکار خواهید کرد؟»، باید یک پاسخ عملی به او بدهید. بسیاری از مدیران، آنچه را که در ذهن دارند، بیان میکنند.
ممکن است ایده برای یکی از اعضای تیم باشد، شما به عنوان رهبر باید او را کمک و وادار به اقدام کنید. در جلسات کوچینگ این سوالات را از صاحب ایده بپرسید:
- «الان قصد داری چه کاری انجام دهی؟»
- «چه چیزهایی مانع حرکت شما هستند؟»
- «چه راهحلی برای رفع موانع داری؟»
- «چقدر احتمال موفقیت وجود دارد؟»

چگونه مدل grow در کوچینگ (coaching) را در خود تقویت کنیم؟
- هدفگذاری اولین، مهمترین و شاید سختترین قدم است. بسیاری از مدیران آرمانگرایانه حرکت میکنند و عدهای دیگر تفکری محدود دارند.
- خود را با چالشها و مسايل درگیر کنید. به این ترتیب یاد میگیرد که چگونه سوالات مفید و جهتدار مطرح کنید و بپرسید.
- خوب سوال کردن و خوب شنیدن، از ویژگی و مهارتهای یک مدیر و رهبر تاثیرگذار است. بجای سوالات بسته، به سراغ پرسشهای باز. بروید. سوالهای بسته همان پرسشهایی هستند که با یک «بله» یا «نه» تمام میشوند، اما سوالات باز را نمیتوان با «بله» یا «نه» گفتن، جمع و جور کرد. به مخاطب خود اجازه حرف زدن بدهید. فقط زمانی سکوت کنید که نیاز به فکر کردن داشته باشید و بعد از آن یک سوال هدفمند بپرسید که به حل مشکل کمک کند.
سخن آخر
مدل grow در حوزههای مختلف کوچینگ کاربرد دارد. با استفاده از این تکنیک میتوانید در کوچینگ مدیران، کوچینگ رهبری و حتی زندگی (لایف کوچینگ) موفق باشید. این مدل اولین بار توسط «جان واتیمور» معرفی شد. به دلیل انعطافپذیری که در آن وجود دارد، مدیران در حوزههای مختلف تمایل به استفاده از آن را دارند.